محمودیه چگونه پایه گذاری شد(بخش دوم)
در طی چند هفته کم کم مکانی به مساحت شش متر مربع تخت کردیم ودر کنارش اجاقی برپا ساختیم، در طول این هفته ها با تشویق دوستان و همسایگان از ان ها می خواستیم با ما همراه شوند مناظر با صفا، جمع دوستان بی ریا وگپ و گفت های دوستانه،بساط چای آتشی، صبحانه ی ساده (نان، پنیر، گوجه و...) وبه دنبال آن کار و تلاش صمیمانه برای عمران و آبادی محمودیه و دیدن نتایج زحمات باعث شد هفته به هفته به جمع دوستان اضافه شود و هر کس هر ابتکاری داشت به کار بگیرد تا محمودیه با رونق تر شود، هر کس از خانه وسیله ای می آورد، درختی می کاشت، بیل و کلنگی می زد، سنگی جابجا می کرد، آب و چایی به دست رفقا می داد و خلاصه همه مشغول بودند. بعضی هفته ها هم با آبگوشت آقای بصیری یا کباب آقای حسنوند، دوستان خسته دلی از عزا در می آوردند. اندک اندک که تعداد زیاد شد دوستان پیشنهاد کردند قسمت دیگری را تخت (تسطیح) کنیم تا راحت تر باشیم و بعد از خوردن صبحانه و نهار دوستان بتوانند استراحت کنند، دست به کار شدیم و بعد از تلاش فراوان ایوانی به مساحت سی متر مربع در قسمت غربی ایوان اول روبراه کردند (البته نه به این سادگی، با شوخی وخنده وزور وضرب وعلی علی کردن و...) مثلا به سنگ بزرگی برخوردیم که با زور ده نفر هم جابجا نمی شد هرچی زور زدیم نشد، یکی دو هفته کنارش لاستیک آتش زدیم نشد، بالاخره نابغه ی گروه (که یادم رفته کی بود) گفت باید به اندازه ی حجم سنگ یک تنی چاله ای بکنیم و آن را چال کنیم این نقشه عملی شد اما چون کمی در محاسبات اشتباه کردیم مقداری از آن ببرون ماند که هنوز هم خودنمایی می کند تا اینجا مکان اسم خاصی نداشت وبیشتر به افشار و دامنه ی افشار نامیده می شد. دوستان پیشنهاد دادند بخاطر زحمات آقایان محمود بصیری ، محمود صلواتی و محمود غفاری و محمود احمدی نژاد که رییس جمهور وقت بود نام محمودیه برایش انتخاب شود، اولش شوخی بود بعد یواش یواش جدی شد واین نام به رویش ماند. گروه کوهنوردی هم به مبارکی نام حضرت صاحب الزمان (عج) به نام گروه کوهنوردی قائم مفتخر شد. کاشت درخت از یکی دوتا به چند اصله رسید و همه ی امکانات تهیه شد. تمام جمعه ها در چهارفصل دوستان دور هم جمع می شدند غیر از ماه مبارک رمضان که چهار هفته تعطیل بود البته در تابستان یا بهار برخی دوستان مثل آقای علی اکبری برای آب دادن درختان با زبان روزه تا ان جا می رفتند. در ماه مبارک شب سیزدهم ماه یا چهاردهم که شب میلاد امام حسن مجتبی (ع) است، بعداز ظهر افطارشان را بر می داشتند وبه سوی محمودیه حرکت می کردند هنگام افطار اذانی گفته می شد و زیر نور ماه در آن ارتفاع نماز جماعت زیبایی برگزار می شد وبعد از آن، افطار صرف شده و آخر شب بر می گشتیم. در طول این مدت افراد زیادی یک بار یا چند بار می آمدند و می رفتند، که گاه تعداد به پنجاه نفر می رسید اما اعضای ثابت و همیشگی بین پانزده تا بیست نفر می شدند که آقای ملک حسن مالمیر در یک مثنوی نام همه ی آنها را آورده است که در ادامه خواهد آمد.در زمستان ها کمی مشکل داشتیم یا مجبور بودیم زیر برف صبحانه بخوریم یا زود برگردیم، دوستان به فکر چاره افتادند وبه فکر سرپناهی بودند تا از برف وباران در امان باشند. نابغه ی گروه(که نمی دانم کی بود) پیشنهاد دادغاری ایجاد کنیم، جستجو کردیم ومکانی بین دو سنگ بزرگ که سر بر دوش هم گذاشته اند انتخاب شد و در بهار کار حفاری با جدیت و پشتکار خستگی ناپذیر آغاز شد، برخی خسته شدند، عده ای مجروح و مصدوم شدند بعضی یواشکی در رفتند و... بالاخره، غار ساخته شد، دیوار چینی در غار، بیرون اوردن سنگ های بزرگ، سکوبندی داخل، اماده کردن پشت بام، طاقچه بندی، خریدن و گذاشتن بخاری، گره بندی بیرون، دیوارکشی ایوان غار، همه وهمه با همت دوستان در طی سال ها و هفته ها انجام شد وغار با گنجایش دوازده نفر در چله ی زمستان عرق به پیشانی آدم می آورد، نام غار هم به نام منطقه ، غار محمودیه نامگذاری شد. ناگفته نماند که آبی که از شکاف دو خرسنگ بزرگ بیرون می آمد با همت دوستان لوله گذاری شد ودرجلو آن استخر کوچکی ایجاد شد که تقریبا ششصد لیتر آب ذخیره می کند و آبشخور دد و دام است. از کارهای نیک و ستوده ی دوستان محمودیه نشین آن است که در آن جا نباید غیبت کنند، تهمت بزنند، حرف دیگران نباید زده شود، حرف جدی (آن چه در شهرگفته می شود، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...) نباید زده شود همه ی حرف ها چاشنی شوخی دارند و بذله گویی. غذاهای چرب و چیلی نباید خورده شود، دخانیات نباید مصرف شود، ذکر ویاد خدا ویادآوری نعمت هایش نباید ترک شود، به مظاهر طبیعت توجه خاص شود، طبیعت نباید آلوده شود، درخت و سبزه و آب عزیز داشته شود و... در طول مسیر رفت و برگشت با زحمات خطاط گروه (آقای حاج هاشم خرسند) ذکرو یاد خدا و اولیایش بر دل تخته سنگ ها نقش بسته است وتشویق و ترغیب کوهنوردان به حفظ محیط زیست توصیه شده است. به همین جهت دوستان با تلاش در کنار چشمه ی کوچکی با فاصله ی هفتاد متر از غار توالتی بهداشتی با سنگ و چشمه ی فاضلاب ساخته اند که محیط آلوده نگردد و برادران و خواهران هم با اطمینان از ان استفاده کنند.
درختانی که در طی این چند سال کاشته شده وقطر برخی از ان ها به نیم متر می رسد عبارتند از چنار، بید، زبان گنجشک، سنجد و... البته در طول این سال ها برخی هم آداب کوهنوردی را رعایت نکرده و گاه خسارت هایی زده اند که با صبر و حوصله ی دوستان به اشتباه خودشان پی برده و دیگر تکرار نکرده اند. دوستان محمودیه که کوهنوردان و طبیعت دوستان با صفایی هستند هر میهمانی که از راه برسد هرکس باشد تویسرکانی یا کوهنورد دیگر شهرها از او پذیرایی می کنند وهمه ی امکانات موجود را در اختیارش قرار می دهند تا روز خوبی داشته باشد. این افراد با صفا بدون تقدم وتاخر عبارتند از علی اکبری، عزت الله اکبری، اسد اکبری، احسان اکبری، نوری، کریم منصوری، رحیم منصوری، محمد رستمی، جعفر رستمی، مجید مرتضایی، امیررضامرتضایی، علی مرتضایی، عین الله عبدالملکی، حمید ناظم، هاشم خرسند، علی داوری، هادی نجمی، علی احسان مراتی، حشمت اله اصغریان، حسین هدایت زاده، شعبان صالحی، احمد صابونی، محمد سلیمان زاده،. سلیمان زاده، محمود غفاری، ملک حسن مالمیر، حسین بیات (وامق)، منصور آینه، مطلبی، محسن ایلخانی، مصطفی ایلخانی، هادی حسنوند، ایرج سلیمی، محسن خدادادی، محسن امینی فر، برادران سیفقلی، یاسین محمدظاهری، ابراهیم محمدظاهری محمود آقابصیری، اصغری، محمود صلواتی و روانشاد بهبود اصغری از دوستان ثابت گروه هستند وبسیاری از عزیزان که موردی ما را سرافراز کرده اند
- ۹۹/۱۰/۱۷
باسلام
گروه کوهنوردی عزیزان باصفایی هستند.درآنجا همه خاکیند وباگذشتند.
بذله گویی های آقای بصیری ودوستان بسیا دلنشین هستش.من وداداش حسن دیروز در
جوارشان بودیم بسیار خوش گذشت.برای تمامی عزیزان
طول عمر توام بانعمت سلامتی ونیک روزی آرزومندم.